شهریار تبریز / آذر کریمزاده: با در نظر گرفتن آنها به عنوان عضوی فعال در یک اکوسیستم شهری و طبیعی، پروژه های خاصی امکان ترویج استقرار گونه های جانوری و گیاهی جدید را به ویژه بر اساس طراحی احیا کننده فراهم می کند. نظریه ای که چندین سال توسعه یافته و جالب است که در شیوه های فعلی شهری مورد سوال قرار گیرد، بنابراین بر چه چیزی تاکید شده است؟
ایجاد یک اکوسیستم شهری پایدار؟ تمرکز بر "طراحی بازآفرینی "
پروژه های شهری همیشه قلمروهای ما را شکل داده و شهرهای ما را توسعه داده اند. و با این حال، آنها یک عامل اصلی در تخریب خاک و اکوسیستم های اطراف ما هستند. ما امروزه سعی می کنیم از اشتباهات خود درس بگیریم و با قرار دادن طبیعت در بطن پروژه ها، در شهر و بافت شهری بازاندیشی کنیم. اصطلاحات جدیدی مانند شهرسازی پایدار یا طراحی بازآفرینی به تدریج در حال ظهور هستند و شیوه ساخت شهر فردا را تغییر می دهند.
این تصور مستقیماً از ایالات متحده و معماری به اسم جان تیلمن گرفته شده که آن را در آثار خود «طراحی احیاکننده برای توسعه پایدار» و «طراحی برای اکوسیستم های انسانی: منظر، کاربری زمین و منابع طبیعی» تعریف و تئوریزه کرد. طراحی احیا کننده یا بازآفرینی روشی برای طراحی پروژه هایی است که اکوسیستم ها و جوامعی را که در آنها کاربرد دارند را بهبود می بخشد. اصل، درک عملکرد و هم افزایی یک سیستم برای ایجاد پروژه هایی است که تنوع زیستی را افزایش می دهد، کیفیت هوا و آب را بهبود می بخشد و جوامع را تقویت می کند. این مفهوم از برنامه ریزی شهری شامل تفکر در مورد محیط زیست، عدالت اجتماعی و پایداری در طراحی پروژه های شهری است. پس از رویکرد کلاسیک در مورد پایداری که بر کاهش اثرات منفی تمرکز دارد، دور می شویم و به سیستم هایی روی می آوریم که تاثیرات مثبتی بر محیط زیست و تنوع زیستی دارند.
به منظور حمایت و تثبیت این مفهوم در شیوههای شهری، برای چندین سال پروژههای توسعه شهری در معرض تایید تاثیرات زیستمحیطی خود قرار گرفتهاند. به طوری که برنامه ریزان شهری بتوانند مطابق با آن عمل کنند، آیین نامه شهرسازی در حال تغییر بوده و ابزارهای تشخیصی و تحلیلی در اسناد مختلف برنامه ریزی به منظور تعیین الزامات کاربری زمین در حال توسعه است.
اما امروز، ما در مورد بازنگری محیط شهری به عنوان یک اکوسیستم در حال تکامل صحبت می کنیم که خود را بازسازی می کند، که به طور قابل توجهی متفاوت است. با این حال، شهرسازی احیاکننده در تلاش است تا از اقیانوس اطلس عبور کند و در فرانسه و اروپا مانند ایالات متحده توسعه یابد. از اینرو، یک مفهوم نوظهور در عمل برنامه ریزی شهری باقی مانده و دائما خطی بودن سیستم های شهری ما در رابطه با عملکرد سیستم های طبیعی را زیر سوال می برد. بنابراین، این تصور جدید، شیوههای شهری را متزلزل میکند و تمایل دارد که محیطی ثابت و پایدار با طبیعتی تازه متولد شده ایجاد کند و محیط زندگی ایدهآلی را برای ساکنان فراهم نماید.
برای انجام هر چه بهتر این انتقال، شهرسازی احیاکننده ابزارهای پشتیبانی طراحی را بر اساس برچسب ها به منظور قرار دادن الزامات در پروژه های شهری ارائه می دهد. یکی از این ابزارها چالش ساختمان زنده (Living Building Challenge) است، که نیازمند "خودمختاری در تصفیه آب آشامیدنی، انرژی و فاضلاب، محدودیت ساخت و ساز پروژه در مناطق سبز یا حساس، الزام استراتژیهای تحرک نرم یا بدون کربن و غیره است. " این برچسب توسط انجمن غیرانتفاعی آمریکایی موسسه بین المللی آینده زندگی (ILFI) اعطا شده است. این انجمن Living Future Europe (LFE) را ایجاد کرده است، یک شعبه اروپایی که اجازه واردات این شیوه ها را در قاره ما می دهد.
یک فرآیند در حال ظهور در اروپا
علیرغم ادغام ناکافی در فرانسه، برخی از پروژه ها در اجرا و طراحی آنها از رویکردی احیاکننده به برنامه ریزی شهری حمایت می کنند. این مورد مربوط به منطقه بومگردی "Caserne de Bonne" در گرنوبل است. این پادگان نظامی سابق در پایتخت آلپ اولین منطقه بوم گردی در فرانسه است. این عملیات به دنبال آن بود که از نظر کیفیت بالای محیطی نمونه باشد. انتخاب مواد، فرآیندهای ساخت و ساز، بهره وری انرژی و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، حمایت برنامه تحقیق و توسعه اروپایی کنسرتو را به همراه داشته است.
با ایجاد نهر و پوشش گیاهی در آنجا، چندین گونه جانوری و گیاهی توانستند تکامل پیدا کنند و اکوسیستمی در محله ایجاد نمایند. چندین شبکه از نقش آفرینان صنعتی و دانشگاهی گرد هم می آیند و دانش و مهارت های خود را ارائه می دهند تا این انتقال به سمت روشی جدید برای ساخت شهر را تسریع بخشند. این مورد مرکز مطالعات و تخصص در زیست تقلید است. این مرکز تحقیقاتی و انتقال فناوری، بازیگران ملی دانشگاهی و صنعتی را گرد هم میآورد تا راهحلهای نوآورانهای را در زمینه طراحی زیست محیطی ایجاد کنند. به منظور کمک و مشاوره به توسعهدهندگان در پروژههای خود، بهویژه با در نظر گرفتن اصول پایداری، اکولوژی و طراحی زیستمحیطی، اصل زیست تقلید وارد شیوههای برنامهریزی شهری شده و به عنوان راهحل آینده قرار میگیرد.
به گفته مرکز مطالعات و تخصص، زیست تقلید نشان دهنده یک فرصت بی سابقه برای نوآوری مسئولانه است: الهام گرفتن از موجودات زنده و بهره گیری از راه حل ها و اختراعات تولید شده در آنجا. با در نظر گرفتن سیستم های بیولوژیکی به عنوان الگو، می توان توسعه جوامع خود را با حفظ محیط زیست و بازآفرینی تنوع زیستی، پیوند داد.
مدل آینده برای ساخت شهرها؟
هدف شهرسازی احیاگر نه تنها ایجاد اکوسیستم در داخل شهر، بلکه تبدیل شهر به یک سیستم اجتماعی و اکولوژیکی بزرگ است که «خودپایدار» باشد. اینها چالش های فردا هستند: ساختن شهرهایی که با طبیعت مرتبط هستند. با تغییر رویهها و روشهای طراحی، مفهومسازی و ساخت و ساز، میتوان عمل برنامهریزی شهری را بازتعریف کرد، جایی که ساختهشده و ساخته نشده به یک اندازه مهم هستند. پیشرفت تکنولوژیکی، علمی و فنی بر تحلیلی که می توان از یک مکان و جوامع آن کرد، سلطه دارد. این رویه چه معنایی برای آینده ساخت و سازهای شهری دارد؟
ما در زمان بحرانی زندگی می کنیم که مسائل زیست محیطی هرگز به این اندازه مهم نبوده اند، بنابراین این گذار به شهرسازی احیاگر برای ادامه تکامل در شرایط زیست پذیر، برای اکوسیستم های طبیعی و همچنین برای ساکنان امری اجتناب ناپذیر و ضروری است. امروزه، نمونههایی از شهرها کم و بیش به این شیوهها نزدیک و نزدیکتر میشوند.
این مورد سانفرانسیسکو در ایالات متحده است، این شهر در حال حاضر بیش از ۸۰ درصد از زباله هایش را بازیافت می کند، ساکنان خود را تشویق می کند که این روند انتقال را دنبال نمایند و با هدف ۱۰۰% تا سال ۲۰۳۰، بیش از پیش از انرژی های تجدیدپذیر جهت تامین شهر خود استفاده می کند. با مثال زدن از طرح هایی از این دست است که می توانیم شهرهای کاملا احیا کننده ایجاد کنیم. این شیوه ها یک نقطه عطف واقعی در برنامه ریزی شهری بوده و کلید شهرهای فردا هستند.
نظرات